داستان بي كسي...
1- بس شنيدم داستان بي كسي بس شنيدم قصه دلواپسي
2-قصه عشق از زبان هركسي گفته اند از اين حكايت ها بسي
3-حال از من بشنو اين افسانه را داستان اين دل ديوانه را
4-چشمهايش بوي از نيرنگ داشت دل دريغا سينه اي از سنگ داشت
5-با دلم انگار قصد جنگ داشت گويي از با من نشستن ننگ داشت
6-عاشقم من قصد هيچ انكا رنيست ليك با عاشق نشستن عار نيست
7-كار او اتش زدن من سوختن ازدل شب چشم بر در دوختن
8-من خريدن ناز واو نفروختن باز اتش در دلم افروختن
9-سوختن در عشق را از بر شدم اتشي بودم وخاكستر شدم
10-از غم اين عشق مردن باك نيست خون دل خوردن هرلحظه باكنيست
11-از دل ديوانه مردن باك نيست دل كه رفت از سر سپردن باك نيست
12-اه ميترسم شبي رسوا شوم بدتر از رسوائيم تنها شوم
13-واي براين صيدواهازاينكند پيش رويم خنده پشتم پوزخند
14-برچنين نامهرباني دل مبند دوستان گفتند ودل نشنيد پند
15-پيش از اين پند نهان دوستان حال هم زخم زبان دوستان
16-خانه اي ويرانتر از ويرانه ام من حقيقت نيستم پروانه ام
17-گر چه سوزد پر ولي پروانه ام فاش ميگويم كه من ديوانه ام
18-تا به كي اخر چنين ديوانگي پيلگي بهتر از اين پروانگي
19-گفتمش ارام جاني گفت : نه گفتمش شيرين زباني گفت :نه
20-مي شود يك شب بماني گفت:نه گفتمش نا مهرباني گفت :نه