loading...
خییییلی دوست دارم فرزااانه
محمدکریمی بور بازدید : 50 جمعه 07 بهمن 1390 نظرات (1)

سر بر روی شانه های مهربانت می گذارم
عقده ی دل می گشاید گریه ی بی اختیارم
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
دوست دارمن
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای تو بودن دوست دارم
 دوست دارم
خالی از خودخواهی من ،‌ برتر از آلایش تن
من تو را و.الاتر از تن ،‌ برتر از من دوست دارم
شانآهایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
دوست دارم
عشق صدها چهره دارد ،‌ دست تو ایینه دارش
عشق را در چهره ی ایینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم ما را قصه ها گفتگوهاست
 من تو را در جذبه ی محراب دیدن دوست دارم
 شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
 بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
 چله را در مقدم عشقت شکستن ، دوست دارم
 بغض سرگردان ابرم ، قله ی آرامشم تو
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
دوست دارم
عمق چشمان تو این دریای شفاف غزل را
بی نیاز از این زبان لال گفتن دوست دارم

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط hamid در تاریخ 1348/10/11 و 23:45 دقیقه ارسال شده است

با سلام
سایت ما بروز شد.


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مشخصات: نام: ديوانه شهرت: آواره شغل : عاشق نام پدر: پريشان نام مادر: گريان نام خواهر: نگران نام برادر: انتظار نام دوست : بي خيال محله: از ديار فراموش شدگان درد: سکوت غزل: آه دبيرستان: عاشقان جرم: عاشق شدن محکووم: به زنده ماندن پلاک: بيکران نشاني : شهر صفا ، ميدان وفا ، بزرگراه محبٌت ، خيابان آشنايي ، چهارراه سرگرداني ، کوچه عشق پلاک بيکران ، منزل چشم انتظار
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 1,381